ElenaElena، تا این لحظه: 10 سال و 4 ماه و 1 روز سن داره
lianaliana، تا این لحظه: 7 سال و 7 ماه و 26 روز سن داره

♥عروسکهای ما ♥♥ هدیه خدا ♥

عقیقه

سلام عزیزم. این مطلب رو باید خیلی قبل از اینا مینوشتم ولی همونطوری که قبلا هم نوشتم حسابی دستمون بند بود و نتونستیم که بنویسیم. امسال 29 دی روز هفدهم ربیع الاول ،روز ولادت حضرت محمد(ص) بود. ما این روز رو برای جشن عقیقه شما در نظر گرفتیم. روز خوبی بود. خاطرات شیرینی هم برای ما بجا موند. مراسم عقیقه همیشه شیرینی های خاص خودش رو داشته. ما همه ی اقوامی که نزدیکمون بودن رو دعوت کردیم اولین خانواده ای که اومدن خانواده عمه خدیجه بودن. بعد عمو امیر و عمو امید و .. خلاصه همه اومدن و خیلی ها هم نتونستن بیان. میدونی! آخه شما معروف شدی به پا برفی !!! آخه درست از همون روزی که بدنیا اومدی (قبلاً هم نوشته ام) هنوز توی خونه نیومده بودی که آسمو...
18 بهمن 1392

اومدن تو تغییر همه ...!

سلام عزیزم خیلی وقت که میخوام بیام و یه چیزایی جالبی براتون بنویسم ولی وقت نمیشد. الان حدود یک ماهه که نتونستم بیام و چیزی بنویسم. آخه توی این یک ماهه با اومدن شما کلا همه چیز از اون حالت یکنواختی در اومده و کلا تغییرات اساسی توی زندگی ما ایجاد شد. البته هر آمدنی تغییراتی هم همراه داره ولی شما کاملا متفاوت بودید و همه چیز رو تغییر دادی. حتما میگید مگه چی شده...! اولین تغییر خود شما بودی که با اومدنتون رنگ و بویی دیگه به زندگی دادی. دومین تغییر وضعیت آب و هوایی بود که توی چند سال گذشته بی سابقه است. سومین تغییر ، جابجایی محل کار پدر از بروجن به کوهرنگ که درست توی بیست و دومین روز تولد شما اتفاق افتاده. چهارمین تغییر، تغییر محل زندگی...
18 بهمن 1392
1